معنی نمسه - نمسا

حل جدول

نمسه - نمسا

نام قدیم اتریش


نمسه

نام قدیم کشور اتریش


نام قدیم اتریش

نمسه، نمسا

نمسه


اتریش قدیم

نمسه


نام قدیم کشور اتریش

نمسه

لغت نامه دهخدا

نمسا

نمسا. [ن َ] (اِخ) نمسه. رجوع به نمسه شود.


نمسه

نمسه. [ن َس َ / س ِ] (اِخ) نمسا. اطریش. رجوع به اطریش شود.


نمساوی

نمساوی. [ن َ] (ص نسبی) منسوب به نمسا. نمسوی. رجوع به نمسه شود.


نمچه

نمچه. [ن َ چ َ / چ ِ] (اِخ) در اصطلاح عثمانیان، آلمان. (یادداشت مؤلف). رجوع به نمسه شود. || اطریش. (یادداشت مؤلف). رجوع به نمسه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

نمسه

‎ بوی بد، گندیده

فرهنگ فارسی آزاد

نمسه

نَمسَه، کشور اطریش می باشد،


ملک نمسه

مَلِکِ نَمسَه، منظور فرانسوا ژوزف امپراطور اطریش است که مورد خطاب و ملامت حق در کتاب مستطاب اقدس قرار گرفته است وی (Franeis Joseph) در 1830 متولد در 1848 بر تخت نشست و در سنین آخر سلطنتش ناظر انقلاب ها و کشته شدن تنها پسرش (ردلف) در قریه ییلاقی مایرلینگ، و برادرش در مکزیک و ملکه اش در ژنو و ولیعهدش در صربستان گردید،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

نمسه - نمسا

306

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری